سلام گلم!

امشب نمیدونم چرا به یاد گذر زمان افتادم،زمان مثل برق و باد می گذره. کاش میشد زمان را نگه داشت یابه عقب برگردوند.گذر زمان از من سریع رد میشه و من نمی فهمم چطور آبان ماه آذر رسید و آذرماه داره تموم میشه کم کم.  خدا کمکمون کنه عزیزم که درست از لحظاتمون استفاده کنیم

بریم سراغ خاطره معروف امشب:

از چند قدم جلوتر دیدم خانمی محجبه میاد به سمتم 

 بهتر از من حجاب داشتن

و اما ماجرای این خانوم 

بهشون گفتم سلام 
می تونم چیزی بگم؟

دیدم انقدر خوب رو گرفتید 
حیفم اومدم نگم 


تعجب کرده بود گفت بفرمائید 
گفتم شما افراد شل حجاب می بینید تذکر میدین؟
گفت نه 
گفتم چرا؟
گفت چون به من ربطی نداره.

گفتم واقعا نداره ؟
اینکه من چی بپوشم و شوهر شما ببینه وشما چی بپوشی و شوهر من ببینه ربطی به هم نداره

این جوری بود ☺️
رفت تو فکر 

گفتم امر به معروف واجبه 
و این وظیفه به گردن تونه 
برین آموزش ببینید

و خداحافظی کردم 

دخترم امربه معروف ونهی ازمنکر واجبه وماازآن گاهی غافل میشویم وگاهی میگوییم ماکه خودمون فلان کارراانجام نمی دهیم،چگونه دیگران رادعوت به آن کنیم؟امااین فکردراین موردغلط هست.بایددیگران رادعوت کنیم به انجام آن وخودمان هم سعی کنیم این کاراشتباه ومنکرراانجام ندهیم.

رهبرعزیزمون دراین باره می فرمایند:البته در مسائل فردی، تقوا بسیار زیاد مورد توصیه ی امیر المؤمنین است؛ اما در زمینه ی مسائل اجتماعی شاید هیچ خطابی به مردم شدیدتر، غلیظتر، زنده تر و پُرهیجان تر از خطاب امر به معروف و نهی از منکر نیست».

عزیز دلم !فکر کنم اون خانم با حجاب که فقط به فکر رعایت حجاب خودش بود و در مورد دیگران می گفت به من ربطی نداره اشتباهه حرفش

غیر از این که ما وظیفه دینیمون امر معروف هست همونطور که دوستم به ایشون گفته بود که من چطور بیام توی کوچه و خیابان جلوی چشم شوهرو شما چطور بیاید جلو چشم شوهر من،به همه ما مربوط هست برای زندگیهامون پس باید به هم تذکربدیم  که اگه فراموش کرده بودیم به یاد بیاوریم و رعایت کنیم اصول درست پوشش رو.

خوشگلم بهتره دیگه بریم بخوابیم

شبت بخیر.خدانگهدار

 

 

 


مشخصات

آخرین جستجو ها